۲۴ آبان ۱۴۰۰ - ۱۰:۰۳

روشنفکران مسلمان شرق اسلامی در طول قرون متمادی بویژه قرن نوزدهم سعی کردند تا تعادل اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و اخلاقی جامعه اسلامی را بر اساس ارزش های برگرفته از حقایق وحیانی اسلام حفظ نمایند

روشنفکران مسلمان شرق اسلامی در طول قرون متمادی بویژه قرن نوزدهم  سعی کردند تا  تعادل اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و اخلاقی جامعه اسلامی را  بر اساس ارزش های برگرفته از حقایق وحیانی  اسلام حفظ نمایند . برتری سیاسی غرب که به تدریج سراسر جهان اسلام را در بر گرفت، نه تنها راه را برای تضادهای داخلی در بافت اجتماعی اسلام هموار کرد، بلکه با تأکید بی مورد بر دیدگاه مادی به زندگی و جهان تأثیرات غربی که غالباً به اجبار بر جهان اسلام تحمیل می‌شد، بین حوزه‌های معنوی و مادی زندگی جامعه شکاف ایجاد کرد. دین به عنوان چیزیکه صرفا  به عنوان یک دغدغه خصوصی که هیچ ربطی به امور دنیا نداشت مطرح گردید . اسلام مانند مسیحیت به کلیسا و دولت تقسیم شد. از یک طرف، حاکمیت خدا بود. از سوی دیگر، حاکمیت سزار. در نتیجه آن و طبیعتاً نیز نقش علمای دین تنزل یافت  و رهبری جنبش‌های سیاسی و فرهنگی به دست کسانی سپرده شد که به همه ارزش‌های اسلامی بی‌اعتنا بودند. دولت از حاکمان صادق و وظیفه شناس، از کارگران و مدیران فداکار، و مذهب دیده بانان و مدافعان خود محروم بود. انزوای دین از زندگی عملی و مشکلات آن، طبیبان دین را نسبت به امور جهان معاصر بی تفاوت کرد. و اگر زمانی سعی در مداخله در این امور داشتند به دلیل ناآشنایی با اندیشه و ذخایر دانش مدرن مورد تمسخر قرار می گرفتند. سیاست و فرهنگ راهبردی غرب مدرن خواستار تسلیحات برای شکست آن بود و علما به تنهایی می توانستند آنها را بسازند.

ظهور غربگرایی واحساس خطرعلما:

در حالی که ملت اسلامی از این دوران بسیار بحرانی عبور می کرد، خود ملت بین دو گروه متجدد و سنت گرا تقسیم  شده بود. گروه متجدد  ایمانی کورکورانه به علوم و تمدن غربی پیدا کرده بود. این از پذیرش کامل و غیر منتقدانه نظام تعلیمی و آموزشی غربی بود. از سوی دیگر، گروه دوم، با ایمان ضمنی به درستی راه علمای سلف ، تسلیم آنها شدند. برنامه های آموزشی تعیین شده توسط آنها را مطلق و نهایی می دانستند. به عقیده این گروه کوچکترین تغییربه منزله ارتداد و انحراف بود. دین و علوم دینی طعمه این افراط و تفریط شده بود. میانه روی منقرض شده بود. به خطرات این وضع را عده ای از عالمان دینی مخلص و دوراندیشی که در اعتقاد راسخ و راسخ به آموزه های اسلام بودند و به سبب تقوا و علم آموزی در ملّت جایگاهی والا و ارجمند داشتند، پی بردند. آنها دارای خرد و بینشی گسترده و روشن بودند. این گروه از سلسله شاگردان شیخ الاسلام حضرت شاه ولی الله بودند. راهنما و رهبر این گروه صمیمی مردان، مولانا محمدعلی منگری بود که متکلم و مرشد روحانی برجسته زمان خود بود. او محبوب ترین شاگرد مولانا لطف الله صاحب علیگره و جانشین روحانی خلیفه مجاز مولانا شاه فضل الرحمن گانی مرادآباد بود. س از شورش و نهضت استقلال۱۸۵۷م، مسلمانان شبه قاره در شرایطی قرار گرفته بودند که نجات پیدا کردن از آن کار آسانی نبود. بنابراین همه برآن شدند که گامی برداشته شود تا بتوانند تشخص و هویت مسلمانان در این سرزمین پهناور حفظ شود. در این راستا تاسیس مراکز مهم علمی و آموزشی چون دارالعلوم دیوبند و دانشگاه اسلامی علیگره، رخدادهای قابل ذکری است. اما متاسفانه به دلیل سنت گرا بودن علمای متعلق به مکتب دیوبند و همچنین نوگرا و روشن فکر بودن دانشمندان مرتبط با دانشگاه اسلامی علیگره اختلاف نظرهایی در مورد مسائل مختلف وجود داشت؛ از آن سو نیز امپراطوری استعمار انگلیس با تمام توان بر فضای اجتماعی هند مسلط شده بود و قشر ضعیف جامعه مسلمانان  مورد توجه ویژه تبلیغات مسیحیت قرار گرفته بودند و بخشی از جوامع اسلامی سخت در تشویش بودند که به تحصیلات سنتی بپردازند یا آموزه‌های معاصر غربی؟ برخی از محققان و رهبران دینی با توجه به این بحران که امکان داشت باعث نابسامانی و اختلافات بیشتر بین مسلمانان شود، به این فکر افتادند که بایستی یک نهاد علوم دینی- عصری تشکیل داده شود تا آن نهاد بتواند نقش پل ارتباطی بین این گرایش‌های مختلف مسلمانان ایفا کند. کسانی که حامی این تفکر بودند در سال ۱۸۹۴م ندوه العلماء را احداث کردند. آورده اند که شخصی به نام مولانا محمد علی مونگیری اصل محرک و مشوق چنین انگیزه ای بود که بعدا به همت آقایان، محمد اکرم شیخ، شبلی نعمانی، عبدالحمید دهلوی و علی میان ندوی این طرح جامه عمل پوشیده به اوج خود رسید.

جنبش فکری ندوه العلماء، به بنیان گذاری محمد علی مونگیری و رهبری علامه شبلی نعمانی و دوستانش و دارالعلوم وابسته به آن، سزاوار آن بود که پلی میان فرهنگ اسلامی و غربی بزند و دو طبقه ی عالمان دینی را با تحصیل کردگان جدید نزدیک کند و اندیشه ای نو پدید آورد که جنبه های مثبت قدیم و جدید را در کار هم نهد و به گفته ی صاحبان این مکتب فکری، امور شایسته ی گذشته و امور سودمند نو و نیز صلابت در اصول و غایات و انعطاف پذیری در امور فرعی و ابزاری را با هم گره زند.

پیشگامان این اندیشه، به روش ها و برنامه های آموزشی، به مثابه ی ابزاری آهنین و انعطاف ناپذیر بدان نمی نگریستند( البته در همه ی این ها به حفظ روح و غایات و دانش های بنیادی باور داشتند). از نگاه آنان این روش ها و برنامه ها سرشار از سر زندگی و شکوفایی کامل هستند. به سخن دیگر، دین، حقیقتی ابدی و بی نیاز از تغییر و تحول است؛ اما دانش، درختی بارور است که همواره به بار می نشیند و پیوسته رشد می کند و شکوفا می شود. از نگاه آنان، اسلام، دین همه ی آدمیان و همه ی زمانه هاست. از این رو بدیهی است که ادوار گوناگون تحول و پیشرفت فکری را پشت سر بگذارد و ناگزیر به رهبری در جاهایی شود که اندیشه ها و مفاهیم متغیری دارند. بدین سبب باید آن دایره ی آموزشی و فرهنگی، که نمایندگان و مفسران اسلام را آماده می سازد و همواره شایستگی و سرزندگی آن را اثبات می کند، فراخ و فراخ تر شود. بنیان گذاران ندوه العماء فریاد اصلاح، تحول و فراخ سازی روش های آموزشی را سر دادند. این فریاد در هند که نیز بسیار پایین بود.این بزرگواران پس از گفتگو و مکاتبه با سایر بزرگان مسلمان زمان خود، سرانجام تصمیم به تأسیس انجمنی مذهبی و آموزشی گرفتند. هدف اصلی این انجمن ایجاد هماهنگی و همکاری میان گروه‌های مختلف امت اسلامی بود که بدین وسیله موجب اصلاح و پیشرفت اخلاقی، دینی و تربیتی مسلمانان شود. انجمن به نام ندوت العلما نام گرفت و اولین جلسه آن در کانپور در سال ۱۸۹۳ (۱۳۱ هجری قمری) به ریاست مولانا لطف الله صاحب علیگره برگزار شد. در این جلسه خواستار رفع اختلافات علما برای ایجاد فضای وحدت و همکاری و ایجاد تغییرات و اصلاحات مناسب در کتب درسی منسوخ مدارس عربی شد.

اهداف وانگیزه های تاسیس ندوه العلماء

در این روزگار،اوضاع و شرایط دگرگون شده است. نقدهایی که در گذشته، اندیشه ها و کلاس های درس را به خود سرگرم کرده بود، ارزش و اهمیت خود را از دست داده است. نحله هایی که این نقدها را برمی انگیختند و به آن ها دست می یازیدند، نیز منقرض شده اند. این وقت گذراندن برای مطالعه و درک آن ها،اتلاف وقت به شمار می رود. جهانی نو پدید آمده و نیازهایی نو برآمده است. در این روزگار بدخواهان اسلام پرسش هایی نو که به اندیشه ی کسی نمی گذشت، مطرح کرده اند تنها با تکیه بر فلسفه ی سنتی ، دادن پاسخ کافی و ایجاد قناعت علمی، اماکن پذیر نیست. هرچند بپندارند که چنین توانند کرد. علت آن است که آدمی تنها هنگامی می تواند شبهه را پاسخ گوید و مخالف را خاموش کند که پیامد نقد و خاستگاه آن را بفهمد.

دانش های غربی و یونانی، دانش دینی ما نیستند و فهم و شناخت دین ما به آن ها وابسته نیست. امام غزالی در روزگار خود این مواد درسی را به برنامه های آموزشی زمان خود افزود تا عالمان با روش های جدلی یونانیان آشنا شوند. در آن روزگار نحله های  باطنی در ترویج آن ها فعال بودند. عالمان با کاربست آن ها می توانستند با سیر رو به افزایش بی دینی در آن روزگار، مبارزه کنند اما اکنون آن ملحدان و آن دانش های یونانی وجود ندارند و روشنفکران و کسانی که مدعی برخورداری از هوشیاری هستند، به درستی آن ها باور ندارند. بدین سبب آن ها تأثیر خود را از دست داده اند و از جانب آن ها بیم هیچ گونه خطری بر اسلام نمی رود. اینک دانش هایی نو، قضایایی نو و پژوهش ها و مطالعاتی نو، جای آن ها را گرفته است. اکنون سخت ضروری است که عالمان ما از پژوهش های نو دانش های نو آگاهی یابند تا برای معضلات نو، راهگشایی هایی ارائه کنند و آگاهانه و با تکیه بر مطالعه و پژوهش، به نقدها پاسخ بگویند.

جنبش ندوه العلماء بیش از آن که صرفا" حرکتی برای بهبود روش های آموزشی باشد، جنبش و مکتبی فکری بود. اگر خداوند مقدر می کرد، گامی فرخنده بود که در دیگر جوامع اسلامی که در آن روزگار وارد کارزار کشاکش قدیم و جدید( سنت و مدرنیسم) شده بودند، شایسته ی دنباله روی بود، اما این جنبش آن گونه که باید از سوی دو قشر سنتی و نو، از همکاری گسترده و جدی برخوردار نشد؛ زیرا فاصله میان آن ها بسیار بود و در هر دو قشر، زیاده روی و افراط وجود داشت. در صف خود فعالان این اندیشه نیز اختلافاتی پدید آمد و در نهایت نیز گروهی از استادان وجود نداشت که در دو فرهنگ مدرن و سنتی مهارت یافته باشند و هر دو را به درستی درک و هضم کرده باشند و از این داده های به ظاهر متضاد، باده ای ناب، آن گونه که زنبور عسل از درختان و گل ها به دست می دهد، شکل داده باشند. اکثریت ملت نیز بین این دو قشر سرگردان بود. یک قشر آن بود که انحراف از سنت و ساختارهای آموزشی آن را گونه ای تحریف و بدعت گذاری می شمرد و قشری دیگر آن بود که هر چه از غرب آمده بود مقدس می شمرد و از هر کاستی و عیبی آن را پاک می دانست و درباره ی تمام دیدگاه ها و مکاتب فکری، برای صاحبانشان قایل به نبوغ و عظمت بود.

با همه ی این ها، اندیشه ی ندوه العلماء هم چنان اندیشه ای میانه و راستین است که می تواند نظام آموزش دینی را از فرو پاشی برهاند، و کشمکشی را که میان قدیم و جدید (سنت و مدرنیسم) پدید آمده و دو قشر دشمن و رقیب پدید آورده( قشر عالمان دینی و قشر تحصیل کردگان و نوگرایان) از میان امت بردارد؛ زیرا اوضاعی که پدید آمده برای کشورهای اسلامی نگون بختی های بسیاری به بار آورده و در بسیاری مواقع موجب شده که کشورها رو به سکولاریسم و بی دینی بیاورند.

رهبران این اندیشه و دانش آموختگان مدرسه ی آن ( دارالعلوم ندوه العلما) در ترویج فرهنگ اسلام و ارائه ی سیره ی پیامبر و نکوی ها و آموزه های اسلام در قالب سبکی عصری و نیرومند نقشی مهم داشتند. آثار علمی و ادبی علامه شبلی نعمانی به  ویژ ه کتاب های سیره النبی، الفاروق، غزالی، رومی و رساله های جزیه در اسلام، کتابخانه ی اسکندریه و نگاهی تاریخی به عالمگیر، تأثیر بسیاری در بازگرداندن اعتماد نسل جدید نسبت به فرهنگ اسلام و مبارزه با احساس حقارت داشتند. شاگرد نابغه ی وی دکتر سید سلیمان ندوی نیز نقش مهمی در این زمینه داشت. تکلمه ی چهار جلدی که بر کتاب سیره النبی اثر شبلی نعمانی نگاشت، دائره المعارفی بزرگ در زمینه ی سیره و علم توحید به شمار می رود. کتاب خطبات مدراس از زیباترین و پرمایه ترین کتاب ها در زمینه ی سیره تلقی می شود. دیگر آثار وی درباره ی شخصیت های مسلمان و دیگر موضوعات پژوهشی نیز چنین اند.سید سلیمان ندوی در روند علمی، ادبی و سیاسی کشور هند فعالانه شرکت داشت. این کار وی موجب شد که عالمان مورد بزرگ داشت روشنفکران و دانش آموختگان جدید و ادیبان و دانشوران قرار گیرند و اتهام انزواخواهی، که در روزگار انحطاط دامنگیر عالمان شده بود، از دامن آنان پاک شود. مجله ی المعارف به سردبیری سید سلیمان ندوی در جهان اسلام از نوگراترین مجلات علمی و اسلامی به شمار می رفت.

طبق عقیده بنیان گذاران این پایگاه علمی و دینی پایان دادن به اختلافات بین مسلمانان و توسعه علمی و آموزشی بین آنان از جمله اهداف بنیادین این مرکز بود. فلذا این اتفاق مورد استقبال گرم عموم مردم مسلمان و حتی نواب محسن الملک و سرسید احمد خان قرار گرفت اما  افرادی مانند شبلی نعمانی در رشد و توسعه این نهاد، نقش بسزایی داشته اند.پیرو اهداف ارائه شده، دقیقا ۴ سال بعد یعنی در سال ۱۸۹۸م، دارالعلوم ندوه العلما تاسیس شد و با تلاش متخصصین و کارشناسان آموزش دینی و معاصر یک برنامه درسی درهم آمیخته علوم متداوله ترتیب داده شد که سایر جوانب را دربر داشت.امروز بیش از صد سال از عمر این پایگاه علمی می گذرد که به عنوان یکی از بزرگترین مراکز آموزش دینی هندی به فعالیت  می پردازد و علاوه بر محصلین هندی، طلاب خارجی نیز از کشورهایی مانند اندونزی، مالزی، نیجریه، تایلند، آفریقای جنوبی، اوگاندا، مصر و غیره در آنجا درس می خوانند و در جمع، تعداد طلاب ثابت این مرکز که در خوابگاهش زندگی می کنند، بیش از ۲۰۰۰ نفر می‌باشد.

ندوه العلماء ، مدیریت و ساختار

ندوه العلماء جلسه سالانه خود را در شهرهای مختلف برگزار کرد. اما به زودی احساس شد که اگر اقدامات عملی برای تبدیل این آرمان ها به عمل انجام نشود، توسط توده های مسلمان قابل درک و قدردانی نخواهد بود. بر این اساس اولین گام در سال ۱۸۹۸ (ه.ق. ۱۳۱۶) با تأسیس دارالعلوم ندوه برداشته شد که به زودی جایگاهی در هند و خارج از کشور به عنوان مقر مدرن آموزش کلامی مسلمانان برای خود به دست آورد. موسسه دارالعلوم ندوه العلما نام داشت که در لکهنو که مرکز ایالت اوتار پرادش، بزرگترین ایالت هند و مرکز مهم فرهنگ مسلمانان برای قرن ها است، تأسیس شد. مدرسه‌ ندوه ٔ ، مدرسه مهم مذهبی توسط گروهی از علمای میانه روبود. محرک این اقدام عبدالغفور، معاون تحصیلداری در حکومت بریتانیا بود. این موسسه میانه رویی بود بین دانشگاه علیگره تندرو که مخالف آموزش مطالب دینی بود، و مدارس دارالعلوم دیوبندکه سخت محافظه کار بود و از تحصیلات کم وسعتی که نظام الدین در قرن ۱۹م ترسیم کرده بود طرفداری میکرد. مدرسه ندو ه العلما موفق شد که هر دو نوع تعلیم و تربیت یعنی، علوم سنتی و عقلی را در کنار هم قرار دهد. دراین موسسه، عقاید فارغ التحصیلانش در علوم دینی و عقلی با نظرات دانش آموختگان دیوبند ً عموما تفاوتی نداشت. هدف از تأسیس این مدرسه این یود که کوشش کند تا مسلمانان را به هویت اسلامی  خود آگاه سازند و از قدرت معنوی با جنبه الوهیت آن جامعه حمایت کنند و ٔ به دولت هشدار دهند که علما هیچ گونه تجاوزی را در زمینه مسائل تخصصی، یعنی تفسیر وآموزش  مذهبی تحمل نخواهند کرد. یکی از شعبه های ٔ ندوه العما موسسه انتشاراتی و تحقیقاتی بود که " دارالمصنفین اعظم گره" نامیده میشد و به روشنگری مطالعات اسلامی  در هند کمکهای باارزشی نمود.

کمیته مدیریت دارالعلوم ندوه متشکل از علمای مسلمان ممتاز کشور و مردانی است که به خاطر دلسوزی برای رفاه دینی مسلمانان شناخته شده اند. این یک نهاد منتخب با دوره تصدی ثابت است. پس از پایان دوره عضویت در کمیته، عضو جدیدی به جای وی انتخاب می شود. عضو بازنشسته همچنین می تواند مجدداً انتخاب شود. کمیته مدیریت متشکل از ۶۳ عضو است که از تمام نقاط کشور انتخاب شده اند. کمیته یک ناظم (دبیر کل) را که مسئولیت مدیریت روزانه را بر عهده دارد، معرفی می کند. پست ناظم افتخاری است. سپس مشاور تحصیلی و خزانه دار از سوی هیئت مدیره برای کمک به ناظم در انجام وظایفش معرفی می شوند. آنها نیز در مقام افتخاری کار می کنند. اداره دارالعلوم ندوه به رئیس سپرده شده است. دارالعلوم ندوه برحسب امکانات خود حقوق کارکنان را می پردازد و همچنین برای دانشجویانی که توانایی پرداخت هزینه های خود را ندارند، اسکان، غذا و لباس رایگان را نیز فراهم می کند. علاوه بر این، بورسیه هایی به مبلغ حدود سالانه ۶۵۰۰۰ روپیه جایزه به دانش آموزان شایسته اهدا می شود.

ندوه العلما و نظارت برفعالیت های آموزشی :

هدایت ندوه العلماء و مدیریت دارالعلوم وابسته به آن  به اهل علم سپرده شد که اگرچه ایمانی محکم و اصیل داشتند، اما در امور بحث برانگیز آماده مدارا بودند. که با دانش تخصصی خود از علوم حوزوی، به مسائل روز نیز آگاهی کامل داشتند و بر خواسته های زمانه نظارت داشتند و علاوه بر اینکه به تقوا و رعایت دقیق شریعت شهرت داشتند، همچنین معتقد به وفاق و اتحاد میان مسلمانان بود. همه آنها از خانواده های بسیار برجسته، مذهبی و تحصیل کرده بودند. مولانا محمدعلی منقری اولین نفری بود که به عنوان دبیرکل دارالعلوم ندوه منصوب شد. پس از او، مولانا مسیح الزمان خان شاه جهانپور، معلم نظام سابق حیدرآباد، این سمت را بر عهده داشت. جانشین مولانا مردان برجسته ای چون مولانا خلیل الرحمن صحرانپوری پسر مولانا احمدعلی محدث صحارانپوری (نویسنده حاشیه بخاری)، مولانا سید عبدالحی (نویسنده نزهت الخواطر) فرزند سید احمد شهید و دکتر حکیم مولانا سید عبدالعلی شدند.  با مرگ آخرین نامبرده، این مسئولیت بر دوش مولانا سید ابوالحسن علی ندوی، شخصیت مذهبی شناخته شده جهان اسلام کنونی راه افتاد. مولانا از آن زمان تاکنون خدمات ارزنده خود را بدون اغماض در اختیار مؤسسه قرار داده است. در آغاز، سرپرستی دانشگاهی دارالعلوم به مولانا شبلی نعمانی واگذار شد که تحت هدایت و الهام او، این مؤسسه از همان روزهای اولیه، فضای فکری و ادبی پیدا کرد. ذائقه تحصیل و تحقیق را توسعه داد و به سرعت به اوج شهرت رسید. پس از مولانا، جای او را یکی از شاگردان و جانشینان مشهورش، مولانا سید سلیمان ندوی، گرفت. او مسئولیت های خود را به تحسین برانگیزترین وجه انجام داد و بهره مندی دارالعلوم از توانایی های ادبی منحصر به فرد، وسعت تجربه و اعتبار و تأثیرش فراموش نشدنی است. زمانی که مولانا سید سلیمان ندوی بازنشسته شد، این دفتر نیز زیر نظر مولانا سید ابوالحسن علی ندوی قرار گرفت.

سیاست آموزشی:

دارالعلوم ندوه العلماء بر اساس اصل ترکیب متوازن آموزش کلاسیک با آموزش مدرن تأسیس شد. هدف اصلی آن عبارت بودند از :

الف) ایجاد یکپارچگی مناسب بین مبانی ابدی ایمان و ارزش‌های در حال تغییر تعلیم و دانش بشری

ب) ایجاد هماهنگی و انسجام میان گروه‌ها و مکاتب مختلف مسلمین اهل‌ سنت

 از آنجایی که علوم اسلامی زنده، متحول و مترقی است و تعلیم و تربیت تابع قانون تغییر و اصلاح بود، از این رو ضروری بود که نظام تعلیم و تربیت نیز به مرور زمان برای نیاز ملت اسلامی تغییر و تحول پیدا کند.

خصوصیات ویژه برنامه درسی:

دارالعلوم ندوه به طور خاص بر قرآن کریم تمرکز کرد و آن را به عنوان کتابی زنده و پیامی جاودان وارد برنامه درسی نمود. در مراحل اولیه مطالعه ساده قرآن تجویز شد. برای تربیت و انضباط اخلاقی، یک دوره از احادیث پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در خصوص فضایل آن بزرگوار و سیره اخلاقی و اجتماعی در برنامه درسی گنجانده شد. برای مقاطع متوسطه و عالی، تفسیر قرآن (تفسیر) و کتب منتخب احادیث و اصول برای مطالعه تجویز شد. توجه کامل به زبان عربی شد زیرا کلید فهم کتاب و سنت را در اختیار داشت. بدون آگاهی از آن، بهره مندی از گنجینه وسیع اندیشه و معارف اسلامی ممکن نبود. به علاوه ، این تنها وسیله ارتباط با کل جهان اسلام بود. بنابراین دارالعلوم عربی را هم به عنوان یک زبان کلاسیک و هم به عنوان زبان مدرن در برنامه درسی خود گنجانده است. کتاب‌های زیادی به‌ویژه برای ترویج مطالعه زبان عربی توسط آن نوشته شد. اهمیت و سودمندی تلاش های ندوت العلماء در این زمینه نه تنها در سراسر هند بلکه در جهان عرب نیز مورد اذعان قرار گرفته است. به برکت این تلاش ها، دارالعلوم توانسته است تعدادی از دانشمندان و نویسندگان عرب را پرورش دهد که مهارت و شایستگی آنها حتی در محافل ادبی کشورهای عربی مورد تحسین و تمجیدهای صمیمانه قرار گرفته است.

 ندوه ‌العلماء همچنین تغییرات گسترده‌ای را در برنامه درسی سنتی مدارس عربی هند در چارچوب شرایط و نیازهای تغییر یافته عصر ایجاد کرد. برخی از علوم قرون وسطی که در زمان حاضر کاربرد خود را از دست داده بودند از برنامه درسی حذف شدند. بخش بزرگی از علوم مکتبی که منسوخ شده بود و به دلیل از بین رفتن آن فرقه ها و اختلافات فلسفی که در دوران پیشین پدید آمده بود، دیگر ارزشی نداشت، کنار گذاشته شد و به جای آن برخی از علوم مدرن و زبانها معرفی شدند. احساس می شد که بدون آگاهی از اینها، برای یک مبشر و مبلغ مسلمان امکان خدمت به آرمان اسلام در دنیای مدرن وجود ندارد. این تغییرات برای اطمینان از اینکه در مسابقه علم و دانش از هیچ کس عقب نمانند و طلاب خارج شده از درگاه های ندوه العلماء کاملاً به نیازهای زمانه واقف باشند ومجهز به جدیدترین سلاح های فکری برای دفاع از دین ضروری تشخیص داده شد.

به طور خلاصه، دارالعلوم ندوه کوشیده است تا چنین عالمان بلند نظری تربیت نماید که بتوانند وظیفه تبلیغ اسلام را در دنیای مدرن به نحو احسن انجام دهند و ماهیت ابدی پیام الهی، ویژگی های متمایز شریعت اسلامی و شیوه زندگی پیش بینی شده در آن را به گونه ای جذاب و زبانی آسان و ساده که برای ذهن امروزی قابل فهم باشد، بیان کنند و به نوعی تلاقی قدیم و جدید عمل کنند.

امروزه بیش از صد سال از عمر این پایگاه علمی می گذرد که به عنوان یکی از بزرگترین مراکز آموزش دینی هندی به فعالیت  می پردازد و علاوه بر محصلین هندی، طلاب خارجی نیز از کشورهایی مانند اندونزی، مالزی، نیجریه، تایلند، آفریقای جنوبی، اوگاندا، مصر و غیره در آنجا درس می خوانند و در جمع، تعداد طلاب ثابت این مرکز که در خوابگاهش زندگی می کنند، بیش از ۲۰۰۰ نفر می‌باشد.

برنامه درسی دارالعلوم ندوه العلماء در سطوح و مقاطع مختلف آن، به این ترتیب است:

- سطح ابتدایی یا اولیه «معهد» نام دارد. بیش از ۲۰۰۰ هزار دانش آموز در مکتب خانه های متعلق به این مرکز به مدت ۶ سال دوره های تحصیلی شان را سپری می کنند. در این مکتب خانه ها برنامه درسی شامل متون دینی و رشته های معاصر می باشد.

- سطح دوم که «معهد ثانوی» نام دارد حاوی نظام درسی دینی - عصری چهار ساله است.

- سطح سوم یعنی «کلّیه» نیز برنامه آموزشی چهار ساله ای است که به سه قمست تقسیم شده است :۱- کلیه الشریعه و اصول الدین

۲- کلیه اللغه العربیه

۳- کلیه الدعوه

مدرکی تحت  «عالیه» به فارغ التحصیل برنامه درسی فوق الذکر تعلق می گیرد.

- سطح چهارم «درجات علیا» نامیده شده است و به گونه ای طراحی شده است که اگر طلاب هندی یا خارجی که صرفا تحصیلات عصری دارند و تمایل دارند به تحصیلات دینی بپردازند این دوره آموزشی ۵ ساله را ببینند و دارای مدرک «عالمیت» شوند.

علاوه بر این دار العلوم ندوه العلماء بخش‌های مختلفی دارد؛ برخی از به شرح زیر می باشند:

معهد القرآن

فعالیت عمده و اصلی این بخش حفظ و قرائت قرآن کریم است و این بخش در حال حاضر ۱۳ مدرس دارد.

بخش رسانه و زبان ها

 در این بخش دوره های تربیتی رسانه ای و زبان هایی چون انگلیسی، هندی و غیره تدریس می شود.

النادی العربی

این بخش بیشتر به تحقیق و پژوهش و همچنین سخنرانی و انشا نویسی به زبان عربی می پردازد و مجله پانزده روزه «الراید» نیز از توسط این بخش چاپ می شود.

جمعیت الاصلاح

این یک انجمن فارغ التحصیلان ندوه است که پس از پایان دوران تحصیلات از ندوه، بتواند همه طلاب سابق این نهاد را باهم مرتبط نگه دارد.

بخش فقه افتاء

این بخش، در زمان تاسیس دارالعلوم ندوه، تشکیل شده بود و از آن زمان پاسخ گوی  سوالات دینی و مذهبی مسلمانان از داخل و خارج از کشور می باشد. فعلا آقای مولانا مفتی محمد ظهور ریاست این بخش را به عهده دارد.

مجلس تحقیقات شرعیه

این بخش، بخشی مجزا به منظور پاسخ گویی به مسایل جدید شرعی است و این بخش یک زیر مجموعه ای تحت عنوان «دارالقضاء» نیز دارد.

بخش دعوت و ارشاد

بخش مورد نظر پاسخ گوی  اعتراضات سیاسی و فرهنگی بر اسلام و مسلمانان است و نشانه های فعالیت آن را  به شکل تاسیس مساجد، مدارس، مکتب خانه و غیره در سراسر کشور می توان دنبال کرد.

کتابخانه علامه شبلی نعمانی

ندوه یک کتابخانه مجهز در یک ساختمان مستقل ۵ طبقه ای دارد که سه شعبه دارد:

شعبه نسخ انتشارات ، شعبه نسخ خطی و شعبه انگلیسی

علاوه براین ندوه العلماء، کتابخانه های داخلی نیز دارد که به صورت خصوصی متعلق به بخش های مختلف می باشد. در حال حاضر در جمع بیش از صد و پنجاه هزار عنوان کتاب که عمدتا شامل آثار عربی، فارسی، و اردو است در کتابخانه مورد نظر وجود دارد و به زودی اغلب آثار در شبکه های اینترنتی در دسترس خواهد بود.

بخش مدارس و مکتب خانه های زیر مجموعه ای

این بخش مکتب خانه ها و مدارس متعلق به ندوه را پشتیبانی می کند.

بخش امور دانشجویان خارجی

این بخش مسایل طلاب خارجی از گذرنامه تا ویزا و غیره را پی گیری می کند.

بخش نشریات

بخش نشریات ندوه در زبان های مختلف مجله دارد؛ البعث الاسلامی  مجله عربی زبان است که از سال ۱۹۵۵م چاپ و نشر می شود، علاوه براین مجله «تعمیر حیات» به زبان اردو و فریگرینس به زبان انگلیسی و همچنین «سچا راهی» به زبان هندی چاپ و نشر می شود.

بخش رابطه ادب اسلامی

این بخش به ایجاد و توسعه روابط ادبی فرهنگی با نهاد های داخلی و خارجی اسلامی می پردازد.

 در طول این سال ها افرادی زیادی در طی فراز و فرود این نهاد علمی احساس مسئولیت کردند و تلاش وافری داشتند اما در بین آنان نام علامه شبلی نعمانی و علی میان ندوی برجستگی خاصی را همراه خود دارد. چون علامه شبلی در سال ۱۹۰۴ م با توجه وضع بحرانی ندوه العلماء از شغل و سمت رسمی خود کنار رفت و عازم شهر لکهنو شد و همان جا سکنی گزیده به نجات دادن این مرکز پرداخت.

این مرکز آموزشی دینی و معاصر تاکنون نخبگان و نوابغ چندانی را به جامعه عرضه کرده است که اسامی برخی از آنان بدین قرارست: مولانا سید سلیمان ندوی، مولانا محمد عمران خان ندوی ازهری، مولانا محمد رابع حسنی ندوی، مولانا واضح رشید حسنی ندوی، مولانا جعفرحسنی الندوی، مولانا عبدالله حسنی ندوی، مولانا عبدالله عباس ندوی، مولانا سعید الرحمن ندوی، مولانا عبدالسلام ندوی، مولانا سید ابو الحسن ندوی، مولانا شاه معین الدین ندوی، مولانا ابوالعرفان خان ندوی، مولانا محمداکرم ندوی، مولانا عبد الباری ندوی، مولانا عبد السلام قدوائی ندوی، مولانا محمد شهاب الدین ندوی، مولانا محمد غزالی خطیب ندوی مولانا محمد ایوب ندوی، مولانا محمد اقبال ندوی، مولانا عبد الباری ندوی و غیره...

البته یکی از شاخص ترین آن مرحوم علی میان ندوی فرزند (مولف نزهه الخواطر) است. او در روز ششم ماه محرّم سال ۱۳۳۲ هجری قمری برابر با ۱۹۱۳میلادی در دهکده تکیه ، هفتاد کیلومتری شهر لکهنو، هندوستان در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود. او پس از اتمام دوره ابتدایی و متوسطه در سال ۱۹۲۷م وارد دانشگاه لکهنو شد و سپس در سال ۱۹۳۰م برای ادامه تحصیلات عالی عازم لاهور شد. او همچنین در دارالعلوم دیوبند از محضر مولانا حسین احمد مدنی کسب فیض نمود و در سال ۱۹۳۴ در سن ۲۰سالگی در ندوه العلماء لکهنو به تدریس پرداخت.

وی از سال ۱۹۴۳ تا ۱۹۵۱ م در سازمان تبلیغات اسلامی لکهنو به تدریس قرآن و حدیث پرداخت و در سال ۱۹۵۵م از سوی دانشگاه دمشق برای همکاری و تدریس فرا خوانده شد؛ و به عنوان استاد مهمان مسئولیت را پذیرفت. همچنین در سال ۱۹۶۲م از سوی شاه سعودی برای تدریس در دانشگاه اسلامی مدینه منوّره دعوت شد ؛ امّا تدریس همیشگی و قبول کرسی رسمی را نپذیرفت، بنابراین در سال ۱۹۶۳م بنا به دعوت دانشگاه اسلامی مدینه به عنوان استاد مهمان در آنجا مشغول تدریس گردید .

استاد ندوی، آثار و تالیفات بسیاری دارد که تعداد آن به بیش از سیصد کتاب می رسد. او در سال ۱۹۷۳م سفر به ایران نیز داشته است. سرانجام، در اخرین روز سال ۱۹۹۹ میلادی، دار فانی را وداع گفت.

- مشاوره پیش از ازدواج در هند:

از آنجایی که بخش عمده جامعه هندی هنوز هم بسیار سنت گراست، فرهنگ مشاوره قبل از ازدواج بسیار ناچیز وجزئی است و اگر هم گهگاهی دیده می شود بیشتر در خصوص زندگی های مشترکی است که به طلاق کشیده شده است تا با مشاوره ها و رایزنی ها، قضیه به حل و فصل برسد.

۷۵ % ازدواج های مسلمانان ساکن در مناطق شهر نشین و هم چنین مناطق روستایی توسط پدر و مادرشان صورت می گیرد در حالی که درصد بسیار کوتاهی در کلان شهر ها هستند که دختر و پسر قبل از ازدواج همدیگر می بینند و پس از تبادل نظرها به توافق می رسند و سپس به پدر و مادرشان اطلاع می دهند.

در بین هندوها نیز بیشتر همین روند وجود دارد اما برخی اوقات ازدواج شان در معبدها و یا در دادگاه‌ها صورت می گیرد که بیشتر در صورت عدم توافق والدین می باشد. البته در مناطق شهر نشین (Live-in-relationship) ازدواج سفید نیز کم کم رواج  پیدا می کند.

برخی از نکات مهم متعلق به این موضوع بدین ترتیب است:

معمولا آموزه های لازمی برای زندگی مشترک را پدر و مادر  در آستانه ازدواج به فرزنداشان به ویژه به دخترها یاد می دهند و برای این کار راه و روش مستقل و جداگانه ای وجود ندارد. اگر کسی هم به نهاد مشاوره ازدواج رجوع کرد، هزینه اش را باید خودش (یعنی متقاضی) پرداخت کند در عین حال هزینه رسم ثبت ازدواج که هنوز هم به صورت مطلوب در اینجا رایج نیست کمتر از ۵۰ دلار می‌باشد.

از آنجایی که تعداد و کاربرد نهادهای مشاوره ازدواج در هند بسیار محدود است و اگر هست بیشتر برای مسایل طلاق است، هزینه تعیین شده ای ندارد و اکثرا منوط شرایط مالی شخص مربوطه است.

با توجه به اینکه هنوز هم اغلب خانواده های هندی به صورت خانواده مشترک زندگی می کنند، هزینه آغاز زندگی مشترک را والدین تقبل می کنند و اگر پسر در شرایطی باشد خودش تامین می کند اما ناگفته نماند که جهیزیه پدر عروس که معمولا شامل اغلب لوازم خانه و زندگی است، کار پسر تازه عروسی کرده و پدرش را تا حدودی آسان می کند. در ضمن مشاوره قبل از ازدواج در هند به هیچ وجه الزامی نیست فلذا در صورت بود ونبودش، هیچ نوع پاداش و تاوانی از طرف دولت وجود ندارد و همچنین هیچ گونه زمان بندی از طرف نهاد های مشاوره ازدواج که همه آن غیر دولتی هستند، پیش بینی نشده است. افزون براین مشاوره ازدواج تاثیری در صدور مجوز ازدواج یا عدم ازدواج را ندارد.

در این خصوص درخور ذکر است که هیچ گونه ثبت ازدواج غیر دولتی وجود ندارد اما در بین مسلمانان هند چیزی به نام «نکاح نامه» وجود دارد که پس از خواندن صیغه عقد روی آن امضای عروس و داماد به اضافه چهار شاهد صورت می گیرد و آن نکاح نامه در دادگاه و اداره های ذیربط جهت ثبت ازدواج و حتی تهیه کردن گذرنامه اعتبار دارد. در ضمن فرهنگ ثبت ازدواج هم در هند مقبولیت چندانی نداشته است البته به دلیل اجباری ساختن ثبت ازدواج از سوی دولت، بین اشراف هندوان و مسلمانان کم کم رواج پیدا می کند. البته ازدواج هایی که در دادگاه ها صورت می گیرد نیاز به ثبت شدن را ندارند.

- دکتر ذاکر نایک

 ذاکر نایک درتاریخ ۱۸ اکتبر ۱۹۶۵م، در اطراف شهر بمبیی هند به دنیا آمد. او موسس و مدیر بنیاد پژوهش اسلامی است که  یک سازمانی غیر انتفاعی و صاحب شبکه ماهواره ای تحت عنوان Peace Tv است. دکتر ذاکر یک سخنران مردمی و یک نویسنده در موضوعات اسلام و تطبیق ادیان مختلف است.

نایک شغلش را به‌ عنوان یک پزشک با داشتن کارشناسی پزشکی و جراحی از دانشگاه بمبئی آغاز کرد. پس از الهام‌گیری از احمد حسین دیدات، او سخنرانی‌های دینی برای عموم مردم شروع کرد که به شهرت او انجامید.

وی از سال ۱۹۹۱ در زمینه تبلیغ  دینی و تطبیق ادیان آغاز فعالیت نمود، تا این که در سال ۱۹۹۷ تصمیم گرفت کاملاً خود را برای دعوت متمرکز سازد.ذاکر ناییک در راستای هدفش از فعالیت در این مجال می‌گوید: وی در تلاش است تا مبانی اسلام را در لباس عصری برای عموم مردم تبیین کند.

به گفته خود دکتر ذاکر هر مسلمانی موظف است تا در مورد مفاهیم نادرستی که پیرامون اسلام از طرف رسانه های غربی مطرح می شود به ویژه بعد از حملات ۱۱ سپبتامبر آگاهی کامل داشته از آن دفاع کند. برخی از مقالات وی در مجلات هندی مثل (صدای اسلام)«Islamic Voice» به نشر می رسد.

ذاکر نایک صرفا به صحبت و سخنرانی و نوشتن مقالاتی چند بسنده ننموده بلکه تالیفات مفصلی نیز دارد. از جمله آثارش می توان به : ۲۰ سوال مشهور غیر مسلمانان؛ مفهوم اله در ادیان بزرگ؛ قرآن و علم جدید و… اشاره نمود».

 بیش از ۱۲۰۰ خطبه، سخنرانی و مناظره که به  او منسوب است تا اکنون گردآوری شده است. بنیاد تحقیقات اسلامی که در سال ۱۹۹۱ تاسیس یافته است با استفاده از تکنولوژی جدید در راستای تبلیغ اسلام فعالیت می کند.  شبکه ماهواره ای صلح (Peace TV) و سایت های انترنیتی با زبان های مختلف و وسایل مطبوعاتی نیز زیر نظر آقای دکتر ذاکر نایک در همین زمینه به فعالیتش می پردازد.

موسسه آقای دکتر ذاکر نایک که بنیاد پژوهشی اسلامی نام دارد، زیر مجموعه‌های بدین شرح می باشد:

- شبکه‌ ماهواره (Peace TV) تلویژیون صلح: ۱۰۰ کشور سراسر جهان به ویژه اروپا،  آفریقا، آسیا و خاور میانه  را تحت پوشش  خود دارد.

-  استدیوی تولید.

- انتشارات: نشریات این موسسه در سراسر هند به طور رایگان توزیع می گردد و از این مطبوعات در موسسات تعلیمی در سطوح مختلف استفاده می شود.

-  سالن مجهز با استفاده از جدیدترین ابزار تکنالوژی برای تنظیم کنفرانس ها، نمایشگاه‌ها و دوره های آموزشی.
مدرسه رسمی اسلامی در شهر بمبئی.

دارالعلوم دیوبند

روز پنجشنبه ۱۵ محرم ۱۲۸۳ هجری قمری (۳۰ مه ۱۸۶۶) روز مبارک و فرخنده دیگری در تاریخ اسلام هند بود که سنگ بنای رنسانس علوم اسلامی در سرزمین دئوبند گذاشته شد. با دیدن روش ساده و معمولی که شروع شده بود، تجسم و تصمیم گیری این که مدرسه ای علیرغم کمبود کامل تجهیزات شروع می شود و قرار است ظرف چند سال به مرکز علوم اسلامی در آسیا تبدیل شود، دشوار بود. بر این اساس، دیری نپایید که دانشجویانی که مایل به مطالعه کتاب مقدس و سنت، شریعت و طریقت (مسیر معنوی) بودند، دسته دسته از  شبه قاره و نیز از کشورهای همسایه و دور  مانند افغانستان، ایران، بخارا و سمرقند، برمه، اندونزی، مالزی، ترکیه و نواحی دوردست قاره آفریقا به اینجا روانه شدند و در مدت کوتاهی پرتوهای درخشان علم و خرد، قلب و ذهن مسلمانان قاره آسیا را با نور ایمان و فرهنگ اسلام روشن کرد.

زمانی که دارالعلوم دئوبند تأسیس شد، مدرسه های قدیمی در هند تقریباً از بین رفته بودند و وضعیت چند نفری که از گزند زمان جان سالم به در برده بودند،توانستند چون ستاره ای  درخشان در شبی تاریک بدرخشند .  ظاهراً در آن زمان چنان به نظر می رسید که گویی علوم اسلامی از هند رخت بر بسته بود. در این شرایط ، برخی از مردان خدا و پزشکان الهی، از طریق نور باطن خود، خطرات قریب الوقوع را احساس کردند. آنها به خوبی می دانستند که ملت ها فقط از طریق دانش به جایگاه مناسب خود دست یافته اند. بنابراین، بدون وابستگی به دولت وقت، دارالعلوم دئوبند را با مشارکت و همیاری مردمی تأسیس کردند. یکی از اصولی که حضرت نانوتوی (رضوان الله تعالی علیه) برای دارالعلوم و سایر مدرسین مذهبی مطرح کردند، این است که دارالعلوم باید با توکل بر خدا و با مشارکت های مردمی اداره شود که به تنهایی اقشار فقیر باید به آن تکیه کنند.

دارالعلوم دیوبند امروزه یکی از مراکز معروف مذهبی ومرکز دانشگاهی در جهان اسلام در شبه قاره بزرگترین مؤسسه اشاعه و تبلیغ اسلام و بزرگترین سرچشمه تعلیم و تربیت در علوم اسلامی است. در هر دوره‌ای از دارالعلوم چنین علمای فاضلی بیرون آمده‌اند که به اقتضای نیازهای دینی زمان، خدمات ارزنده‌ای در نشر و توزیع عقاید و علوم  صحیح دینی انجام داده‌اند. این آقایان، علاوه بر این شبه قاره، در کشورهای مختلف نیز به ادای دین و خدمات دانشگاهی مشغولند و در همه جا جایگاه برجسته ارشاد دینی مسلمانان را به دست آورده اند. واقعیت این است که دارالعلوم دئوبند در قرن سیزدهم هجری یک جنبش بزرگ دینی، تربیتی و اصلاحی بود.این یک نیاز حیاتی و مبرم زمانه بود که اغماض و نادیده انگاشتن آن می‌توانست مسلمانان را با خطرات غیرقابل تخمینی مواجه کند. کاروانی که در پانزدهم محرم الحرام ۱۲۸۳، فقط از دو روح تشکیل شده بود ، امروزه افراد بسیاری از کشورهای آسیایی را در قطار خود دارد!

دارالعلوم دیوبند در یک قرن اخیر، یک مؤسسه آموزشی بی بدیل برای تعلیم و تربیت دینی مسلمانان نه تنها در شبه قاره، بلکه در سراسر جهان اسلام به شمار می رود. علاوه بر جامع ازهر قاهره، هیچ نهادی در جهان اسلام وجود ندارد که به اندازه دارالعلوم، دئوبند، از نظر قدمت و قدمت، توسل، مرکزیت و قدرت طلاب اهمیتی یافته باشد. بنای دارالعلوم در این روستای گمنام و نیمه خفته هندوستان به دست مردانی مخلص و با متانت گذاشته شده بود که در مدت کوتاهی عظمت علمی آن در جهان اسلام تثبیت شد. و به عنوان محبوب ترین مؤسسه آموزشی جهان اسلام مورد توجه قرار گرفت و دانشجویانی از کشورهای اسلامی برای تحصیل و تحقیق در هنرها و علوم مختلف به آن هجوم آوردند. انبوهی از شخصیت‌های متبحر در علوم ادیان که امروزه در طول و عرض این شبه قاره یافت می‌شوند، تشنگی خود را از این نهر عظیم علم سیراب کرده‌اند و دکترهای برجسته دینی (علماء) روزگاری فارغ‌التحصیلان  همین موسسه آموزشی بوده‌اند. این یک واقعیت است که از نظر ارزش خدمات دانشگاهی نه تنها در شبه قاره، بلکه در سایر کشورهای اسلامی نیز هیچ مؤسسه آموزشی دیگری به جز یکی دو مؤسسه وجود ندارد که چنین خدمات دینی و دانشگاهی سنگین و مهمی را به مردم انجام داده باشد. جامعه مسلمانان دستاوردهای علمای دارالعلوم در زمینه های دینی، آموزشی، تبلیغی و کتاب نویسی بارها مورد تمجید قرار گرفته است. و توفیقات نه تنها در هند بلکه در سایر سرزمین های اسلامی و به ویژه در زمینه های ارشاد و تعلیم و تدریس و تبلیغ از همه پیشی گرفته است. در جامعه مسلمانان شبه قاره، مقام والایی و شامخی را دارا می باشد. با هیاهوی شهرت دارالعلوم، حتی مجالس علمی افغانستان، بخارا و سمرقند طنین اندازآن شد. فارغ التحصیلان رؤسای و مدیران مدارس های بزرگ شدند و این یک تاریخ معتبر است. و حقیقتی برای اثبات این که این چشمه فیض دارالعلوم دئوبند به اعتبار اخلاقش بیش از یک قرن است که مشغول به فعالیت بوده است. در رفع تشنگی ، جویندگان دانش علوم مختلف و سراسر آسیا از عطر این بوستان نبوی غرق هستند. در میان صدها هزار حوزه علمیه جهان اسلام امروز تنها دو مؤسسه وجود دارد که مسلمانان بیش از همه بر آن تکیه کرده اند:یکی جامع ازهر قاهره و دیگری دارالعلوم دیوبند. خدمات دینی که هر دو این مؤسسات آموزشی به مسلمانان ارائه کرده اند، خاص هستند. این خدمات بسیار دینی، دانشگاهی و فکری دارالعلوم، آن را در جهان اسلام به یک کانون توجه تبدیل کرده است. و آنچه شگفت آورتر است این است که دارالعلوم بدون وابستگی به حکومت این همه پیشرفت را انجام داده است. برکات (برکت) دارالعلوم و فیض جهانی آن نشان می دهد که بر این مؤسسه دانشگاهی، تجلی خاصی از علم الهی و نبوی نورانی شده است که پیوسته دلها را به سوی خود جلب می کند. دارالعلوم دئوبند دستاوردهای بزرگی  و متعددی را به دست آورد، تعداد کثیری شخصیت های نامداری را پدید آورد و مهر خدمات و سودمندی خود را در هر زمینه ای از زندگی دینی به ثبت رساند. همه این عوامل را با مرور تاریخ دارالعلوم دئوبند در خواهید یافت.

هر اندازه که مسلمانان شبه قاره از وجود دارالعلوم دئوبند ابراز غرور و شادمانی کنند، در صحیح و موجه بودن آن تردیدی نیست. تاریخ دارالعلوم در عصر حاضر، فصل درخشانی در تاریخ تلاش و کوشش مسلمانان است. این مبارزه بزرگ برای بقای دین و آزادی اندیشه را نمی توان در تاریخ اسلام و مسلمانان نادیده گرفت. دارالعلوم دئوبند در واقع ساحلی اقیانوسی است که علاوه بر این شبه قاره، جویندگان دانش سراسر آسیا از آن بهره می برند. اگر تاریخ دارالعلوم به طور دقیق مورد مطالعه قرار گیرد، خواننده دانا از درک این واقعیت غافل نخواهد شد که آن صرفاً یک مؤسسه آموزشی قدیمی نیست. این در واقع حرکتی شگرف برای احیای اسلام و بقای جامعه است.

تأسیس این حوزه علمیه در سرزمین دئوبند و پایداری آن حاصل تلاش و همت همگانی مسلمانان شبه قاره است. خدمت به دین، حمایت از اسلام، تجدید حیات هنرها و علوم اسلامی و اشاعه آنها و کمک به طلاب مشتاق معارف دینی از دستاوردهای ویژه و مهم دارالعلوم دئوبند است. صد و چهارده سال است که طبق سیره پیشینیان، تربیت صحیح دانشگاهی و عرفانی را به مسلمانان ارائه می دهد. حتی همانطور که قاهره، پس از سقوط بغداد، مرکز هنرها و علوم اسلامی شد، دقیقاً به همین ترتیب، پس از زوال دهلی، مرکزیت دانشگاهی به دست دئوبند افتاد. و شخصیت های بزرگی از این مؤسسه آموزشی برخاستند و علمای بی شماری در دامان آن پرورش یافتند و هزاران علما و شیخ و محدثان و فقها و مؤلفان و صاحب نظران هنرها و علوم دیگر در اینجا پدید آمدند. و چون زینتی در فلک علم و عمل شده و هنوز هم در هر گوشه و کنار شبه قاره به شیوه های مختلف به دین خدمت می کنند. تاریخ دارالعلوم دئوبند، فصلی تاریخی است از یک دوره ی دوران ساز در کل تاریخ اسلام. تاریخ دارالعلوم، دئوبند، فصلی تاریخی از یک دوره عصر ساز در کل تاریخ اسلام است. سرگذشت کوتاه و بلند آن این است که این اقیانوس طغیان شده از هنرها و علوم تا کنون عطش خیل عظیمی از جویندگان دانش را چون هوای بهاری ، هاله علمی خود را در چهار گوشه جهان گسترانده اند. جهان کسانی که از دارالعلوم بهره بردند، چونان مجلل هستند که شاخه ها و شاخ و برگهای سبز و تازه را آزاد کرده اند که محاسبه آن آسان نیست.

دارالعلوم دیوبند، از همان بدو تأسیس، مرکز شریعت و طریقت بوده است. تمام قمرها و ستارگان آسمان شریعت و طریقت و علم و عمل که در آن زمان در شبه قاره می درخشند، بیشتر از این خورشید درخشان نورانی شده اند و از همین سرچشمه سر به هوا بیرون آمده اند. دانش و عرفان همه می دانند که بیشتر علمای بزرگ شبه قاره فارغ التحصیلان همین مؤسسه بوده اند. و کسانی که در لباس شام دارالعلوم ضیافت می کردند، اکنون در اکثر کشورهای آسیایی و همچنین در شبه قاره و برخی سرزمین های خارجی دیگر حضور دارند. آنها چراغ های کتاب مقدس و سنت را برافروخته اند و فیض تعلیم و راهنمایی را به افراد بی شماری بخشیده اند. دارالعلوم دیوبند نقش بسزایی در سرمایه‌گذاری افکار و دیدگاه‌های مسلمانان با طراوت و قداست بازی نموده و دل‌های آنان با جاه‌طلبی و شجاعت و بدن‌های آنان با قدرت و انرژی مملو نموده است. خیریت آن جهانی خدمات بی شماری، برای راضی نگه داشتن آنهایی که اشتیاق تحصیلی که هیچ وسیله ای در دسترس نبود، برایشان فراهم شد تا تشنگی خود را از آن سیراب کنند.در همان زمان، با الگوی دارالعلوم، چشمه‌های دینی و دانشگاهی فراوانی پدید آمد که هر یک دارای دایره‌های خاص خود بودند. آنها همه ستارگان همین منظومه شمسی هستند که هر گوشه و کنار زندگی دینی و دانشگاهی مسلمانان شبه قاره به پرتو آن می درخشد.

به این وجه مثبت از این مدارس دینی بسیار کم توجه شده است که به واسطه آنها وضعیت میلیون ها خانواده مسلمان بهبود یافته است. عقده حقارت مسلمانان از بین رفت و از طریق این مدارس افراد بی شماری در اختیار جامعه قرار گرفت که به اقتضای شرایط و زمان، مسلمانان را در ابعاد مختلف زندگی راهنمایی می کردند.

آنان علاوه بر خدمات بزرگی که در احیای اسلام داشتند، شعور سیاسی را در بین مسلمانان بیدار کردند و در مبارزات آزادی خواهانه شرکت نمودند که در نتیجه آن کشورهای شبه قاره استقلال یافتند. دئوبند خدمات ارزنده ای به آرمان اسلام و مسلمین و علوم دینی کرده است. امید است در آینده نیز به انجام وظیفه تحریک قوه عمل مسلمین، تقویت مذاهب و تبلیغ و ترویج اسلام ادامه دهد.

مفتیان برجسته دارالعلوم

 قبلاً ذکر شد که در زمان تأسیس دارالعلوم، مدارس دینی قدیمی در هند تقریباً از بین رفته بودند. پس از تحولات پرفراز و نشیب سال ۱۸۵۷، تعداد زیادی از علما به پای چوبه و طناب دار فرستاده شده بودند و برخی از علما به جرم شرکت در جنگ استقلال به حبس ابد محکوم شدند و به جزایر نیکوبار آندامان فرستاده شدند. برخی از آنها با فرار از دستگیری و زندانی شدن توسط انگلیسی ها، به آنها سهل گرفته و به کشورهای دیگر مهاجرت کردند. نسل قدیم علمای باقی مانده به تدریج رو به پایان بود. در چنین شرایطی کسانی که می توانستند گزاره ها را توضیح دهند بسیار اندک بودند. با این حال مردم با به وجود آمدن دارالعلوم پرتو امیدی را دیدند. رویه مشترک مسلمانان با دارالعلوم همواره به گونه ای بوده است که هرگاه موردی در کشور پیش می آمد و مسلمانان دچار مشکل می شدند، خود به خود نگاهشان به دارالعلوم خیره می ماند. بر این اساس، جویندگان قضایا به آن مراجعه کردند و از این رو، کار فتوا نویسی، همراه با کار تدریس، از همان ابتدا در حال انجام است. اولاً حضرت مولانا محمد یعقوب ننوتوی که مدیر دارالعلوم بود این خدمت را انجام می داد که از سال ۱۲۸۳ هجری قمری تا قبل از وفاتش یعنی تا ۱۳۰۱ هجری قمری ادامه داد. پس از رحلت ایشان این کار از اساتید مختلف گرفته شد. به این ترتیب این کار تا اول هجری قمری ۱۳۰۹ هجری قمری ادامه پیدا نمود. اما هنگامی که تعداد استعلام ها به حد فوق العاده ای رسید، در سال ۱۳۱۰ هجری قمری دارالافتای عادی در دارالعلوم تأسیس شد و حضرت مولانا موتی عزیز الرحمن دیوبندی به سمت مفتی منصوب شد. دارالافتاء، علاوه بر راهنمایی در امور دینی- حقوقی، وسیله ارتباط بسیار نیرومندی بین دارالعلوم دیوبند و جریان رایج مسلمانان است. فتاوای دارالعلوم در داخل و خارج از کشور بسیار مورد احترام بوده است. علاوه بر این، توده های مردم دادگاه حقوقی کشور نیز آنها را ارج می نهند و آنها را تعیین کننده می دانند.

۱.حضرت مولانا مفتی عزیز الرحمان

 سال تولد او ۱۲۷۵ هجری قمری است ودر آن زمان او را ظفرالدین می خواندند. نام پدرش مولانا فضل الرحمن بود. در اواخر هجری قمری ۱۲۸۴ که کلاس روخوانی قرآن کریم در دارالعلوم راه اندازی شد، برای حفظ قرآن در این کلاس پذیرفته شد. در شعبان  ۱۲۸۵ هجری قمری در آزمون فراگیری نصف قرآن شرکت نمود و در ۱۲۸۷ هجری قمری کل قرآن را حفظ شده بود. معلم آن کلاس در آن زمان حافظ نامدارخان بود. در سال ۱۲۹۵ هجری قمری در امتحان بخاری شریف، مسلم شریف و شرح عقائد شرکت کرد و از دارالعلوم فارغ التحصیل شد. استادان دارالعلوم در آن زمان حضرت مولانا محمد یعقوب نعوتوی، حضرت مولانا سید احمد دهلوی، حضرت شیخ‌الهند و مولانا عبدالعلی (رحمت الله علیه) بودند. در مراسم آغازین (جلسات دستاربندی) هجری قمری ۱۲۹۸ به دست حضرت مولانا رشید احمد گنگوهی به او سناد و عمامه اعطا شد.

پس از فارغ التحصیلی مدتی به عنوان مدرس در دارالعلوم مشغول به کار شد و در عین حال تحت نظر مدیر مدرسه مولانا محمد یعقوب به فتوا نویسی پرداخت. سپس به میروت فرستاده شد و در مدرسه اسلامیه ایندرکوت چندین سال به تدریس مشغول بود. در هجری شمسی ۱۳۰۹ بزرگان دارالعلوم او را به سمت معاونت صدارت برگزیدند و پس از یک سال به مفتی و معلمی نیز منصوب شد. در گزارش سال هجری قمری ۱۳۳۳ به  شرح زیر آمده است:

"مولوی عزیز الرحمن پس از فارغ التحصیلی به عنوان مدرس در دارالعلوم مشغول به کار شد و به کار فتوا نویسی نیز زیر نظر مولانا محمد یعقوب مشغول شد و در این مدت تمایل به طریقت عرفانی در وجودش پدید آمد و بیعت کرد. به دست حضرت مولانا رفیع الدین در نقشبندیه پس از انجام اعمال ریاضتی (برای خودسازی) و تلاش با نفس فریبنده(مجاهدت) مجوز این امر را دریافت کرد و چند سال به عنوان معلم مشغول به کار شد.در مدرسه اسلامیه واقع در ایندرکوت در میروت، در آن دوران به کار پرداخت و هدف دیگر از این سفر در کنار حج، حضور درمحضر شیخ‌المشائخ حضرت حاجی امدادالله (رضوان الله تعالی علیه) بود. به این ترتیب، یک سال و نیم در این سفر گذراند و حضرت حاجی صاحب او را «مجاز» خود قرار داد (شاگردی که شایستگی بیعت را دارد) . وی درشوال سال ۱۳۰۵ هجری قمری به مکه رفته بود و در صفرسال  ۱۳۰۷ه .ق. بازگشت. درسال ۱۳۰۹هجری قمری از میروت به دئوبند فراخوانده شد و از آن پس پیوسته به خدمت دارالعلوم مشغول بوده است. وی در حال حاضر مفتی مدرسه است اما دروس حدیث و تفسیر و فقه نیز به او اختصاص داده شده است."

مفتی صاحب پاسخ سؤالات بسیار مهم و مشکل(استفتا) را بدون مراجعه به کتب و بدون مراجعه به کتاب به صورت خودجوش می نوشت. نزدیک به چهل سال این خدمت بزرگ فتوانویسی در دارالافتاء از طرف دارالعلوم را انجام داد. او در این مدت طولانی فتواهای دشوار بسیاری نوشت که صرفاً فتوا نیست، بلکه در موارد بحث برانگیز ماهیت قضاوت دارد، اما پاسخ آن را در چند کلمه می نوشت.پست دارالافتاء حتی در سفرها همراهش بود و با تیزبینی و تخصص و توانایی تمام به طور غیررسمی فتوا می نوشت. متون صریح فقه را بیشتر به خاطر داشته است. ویژگی بزرگ فتاوی او این است که به راحتی قابل فهم است; زبان فتواها آسان و روان است، ویژگی ای که در فتاوی این عصر نمی توان یافت.

در میان علوم دینی -حقوقی، صدور فتوا کار بسیار دشواری است. شخص دانا به تنهایی می تواند از نکات ظریفی که در این کار به دلیل تغییر شرایط ظاهر می شود، بهره مند شود. معمولاً در هر دوره ای فتوا صادر  شده است، اما تخصص کامل مفتی صاحب تنها در سه نفر از گروه دئوبندی دیده شده است: مولانا رشید احمد گنگوهی، خود مفتی صاحب و مولانا مفتی کفایت الله دهلوی. جای تأسف است که سابقه آن فتواهایی که مفتی صاحب در فاصله سالهای ۱۳۱۰ تا ۱۳۲۹ هجری قمری نوشته بود در دست نیست.از ویژگی‌های مهم فتوا نویسی او این بود که هرگز از ذات و خواسته‌های زمانه که به آن آگاهی عمیقی داشت، غافل نشد. اگر موضوعی (مسأله) با دو جنبه قابل تصمیم پیش رو داشت ، همیشه در چنین مواقعی جنبه آسان را اتخاذ می کرد و فقط به آن فتوا می داد و هرگز آن جنبه ای را که برای عموم مشکل ایجاد می کرد اتخاذ نمی نمود. نمونه هایی از این ویژگی در جای جای فتاوی او وجود دارد.

فتواهای صادره بین ۱۳۳۰ه.ش  تا ۱۳۴۶ه.ش  به تعداد ۳۷۵۶۱ رسیدند. اما در این میان ثبت چند سالی نیز از بین رفته است. عدد فوق فقط مربوط به فتواهای ثبت شده است. بر اساس برآورد اجمالی مولانا محمد طیب، معاون دارالعلوم دئوبند، تعداد فتاوی مفتی صاحب به رقم عظیم نزدیک به ۱۱۸۰۰۰ عدد می رسد. این خروجی و دستاورد شگرف مفتی صاحب یک خدمت دینی بزرگ و باشکوه است. این ویژگی فتاوی او نیز اهمیت زیادی دارد که در داخل و خارج از هند، این فتواها در معاملات، عبادات و عقاید دنیوی مسلمانان تعیین کننده بوده است.

فتاوی نوشته شده از  ۱۳۳۰هجری قمری تا ۱۳۴۶ به ترتیب فقهی توسط دارالعلوم با عنوان فتوا دارالعلوم دئوبند منتشر می شود. ده جلد تا کنون منتشر شده است. جلد آخر کتاب «کتاب طلاق» می باشد.

این سلسله فتوا به احتمال زیاد در ۱۲ جلد تکمیل خواهد شد که مشروح آن قبلا گفته شد.

مفتی صاحب نه تنها شخصیتی الهی و مفتی دینی بود، بلکه عارف و از اساتید بزرگ علم باطنی نیز بود. عمل به بیعت و هدایت معنوی نیز با «درک شهودی» باطنی (تلقین) اوپیوسته جاری بود و تربیت هزاران عبد خدا از آن بهره مند شد و به اهداف خود رسیدند.

«ختم خواجگان» (مهر بزرگان) یکی از اعمال معروف نقشبندی است. هر روز بعد از نماز فجر در مسجد مفتی صاحب (که به مسجد چوتی یعنی کوچک در دئوبند معروف است) مرتباً خوانده می شد.

در کنار علم و عمل، فروتنی، خود را ندیدن، خودسرکوبی و فنای خود خصوصیات وی بودند  که حتی در جزئیات کوچک و جزئی نیز ظاهر می‌شد. عادت هر روزه او این بود که بعد از نماز عصر به درهای خانه های نزدیک محله خود (محله) نزدیک می شد و می پرسید که آیا کسی می خواهد چیزی از بازار بیاورد؟ از داخل خانه‌ها یکی می‌گفت: «مفتی جی، چهارپیزه فلفل دلمه‌ای بیاور» صدایی می‌گفت: «روغن لازم است» و دیگری می‌گفت: «نمک می‌خواهیم».

مفتی صاحب از همه پول می گرفت، به بازار می رفت، برای هر کدام کالای سفارش داده شده را می خرید: برای فلانی نمک، فلفل برای دیگری، گشنیز برای دیگری، و همه این چیزها را در گوشه های مختلف دستمال بزرگش می بست و اینها را می آورد. خودش او هرگز دوست نداشت که این بار بر دوش کسی باشد، گاهی اوقات زیر بار این بار خم می شد، اما تحت هیچ شرایطی تحمل نمی کرد که با سپردن آن به دیگری سبک شود. سپس شخصاً به هر خانه ای می رفت و کالا را به همه سفارش دهندگان می سپرد. در این عمل از خودگذشتگی و خدمت به مردم، هرگز تصور نمی کرد که دارد خدمتی انجام می دهد یا این کار بزرگی است که به دست او انجام می شود یا کار بزرگی از خودگذشتگی انجام می دهد.

ریزه کاری های تحصیلی در طول درس فراتر از این تلاش های عملی (مجاهدات) بود. در کنار فتوا نویسی، کار تدریس نیز پیوسته انجام می شد. دروس عالی فقه، حدیث و تفسیر را تدریس می کرد. او هرگز روشی قاطعانه را با نسبت دادن مسائل بزرگ و مهم، که قبلاً محصول ذهن تیز خودش بود، به خود در پیش نمی گرفت. برعکس، او آن را به صورت احتمال بیان می کرد و در جریان سخنرانی خود می گفت: «در این قضیه یک جنبه می تواند این نیز باشد». اگرچه قبلاً این سؤالات خودش بود، اما هرگز نمی گفت: "در این مساله نظر و تحقیق من این است". اگر در آن تأمّل شود، این مقام بسیار والاتر و لطیف تر از این خدمت دانشی و ایثار عملی است که هرکسی نمی تواند به آن دست یابد. ذهن خود شخص ممکن است ظرافت های آکادمیک را ارائه دهد و با این حال این ذهن هرگز به منصه ظهور نرسد. بی خودی و فنا (فنا) عالی ترین حالت یا مقامی است که فقط کسی می تواند به آن دست یابد که در رگ ها و ریشه هایش فروتنی و خودباختگی نفوذ کرده باشد.

مفتی صاحب نیز به همراه حضرت انور شاه کشمیری از دارالعلوم کناره گیری کرده بود. در ۱۳۴۷هجری شمسی  که شاه صاحب بر اثر بیماری از دبهل به دئوبند آمد، چهارده قسمت از بخاری شریف را ناتمام گذاشته بود. مفتی صاحب به اصرار مقامات جامعه اسلامیه دبهل در اواسط ربیع الثانی، ۱۳۴۷هجری شمسی  به دبهل رفت و دروس را آغاز کرد و در کمترین زمان ممکن یعنی یک ماه و نیم تمام چهارده بخش باقی مانده را به پایان رساند!

در آغاز جمادی الثانی به دیوبند بازگشت. در طول مسیر، او احساس ناتوانی می کرد. درمان از زمانی که او به دیوبند رسید شروع شد اما وضعیت بهبود نیافت. «ساعت موعود» فرا رسیده بود. سرانجام در شب هفدهم جمادی الثانی، ۱۳۴۷هجری قمری،   مطابق با ۱۹۲۸ میلادی روز بعد ساعت ۱۰:۰۰ صبح  مولانا سید اصغر حسین تشییع جنازه وی را بر عهده گرفت و در ساعت ۱۱:۰۰ صبح او در قبرستان دارالعلوم به خاک سپرده شد.

"خداوند قبر او را معطرو بهشت را آرامگاه وی قرار دهد!"

 او شخصیتی والا مقام در میان شخصیت های بی همتا و دارای علم و عمل، اخلاق و عادات پسندیده، عرفان و بصیرت و علم و فهم فقهی بود که به سمت دارالافتای دارالعلوم دئوبند منصوب شد.

۲.حضرت مولانا عزازعلی

  وی از ممتازترین دانش آموختگان دارالعلوم بود. پس از فارغ‌التحصیلی از آن در سال ۱۳۲۱، حضرت شیخ‌الهند او را برای مدرسه نائومانیا پورنی، ناحیه باگالپور (بیهار) انتخاب کرد. بر همین اساس در آن منطقه برای مدت نزدیک به هفت سال به تدریس پرداخت وسپس به شاه جهانپور آمد و در مسجدی به نام افضل‌المدریس مدرسه‌ای تأسیس کرد که در آن در راه خدا (یعنی بدون گرفتن حق‌الزحمه و اجرت) تدریس می‌کرد. نزدیک به سه سال در این مدرسه با موفقیت تدریس کرد. در سال ۱۳۳۰ هجری شمسی در دارالعلوم دئوبند به معلمی منصوب شد و در سال اول کتب مقدماتی عربی مانند ایلموس صیغه، نورالعزا و ... را به او تدریس نمودند که در گزارش آن دوره در این باره آمده است. استاد ادبیات به شرح زیر:

«مولوی عزازعلی از فارغ التحصیلان متوسطه و متأخر است، در جاهایی معلم بوده،وی  جوان، با استعداد، صالح ، وارسته والهی است، در حضور و شخصیت یادگار نیاکانش است. وی در علوم مختلف تسلط کامل دارد و به ویژه در علم ادبیات تخصص فراوانی دارد و اخیراً مکتبی در هماسا نگاشته است و در حال حاضر مشغول حاشیه نویسی دقایق کنزود است و پیش از این نیز حواشی بر دیوان متنّبی نوشته بود. .در سطوح متوسط دارالعلوم تدریس می کند و بیشتر دروس علوم ادبیات را بر عهده دارد. در نوشتن مقالات عربی نیز شاگردان را تمرین می دهد؛ سخنوری فصیح است؛ طلبه ها با او بسیار راحت هستند».

در سال ۱۳۴۰ هجری قمری، هنگامی که مولانا حافظ محمد احمد، معاون دارالعلوم دئوبند، به سمت مفتی اعظم ایالت حیدرآباد سابق انتخاب شد، به دلیل کهولت سن، مولانا اعزاز علی را با خود برد. یک سال در آنجا ماند و با حافظ صاحب به دئوبند بازگشت. در جای خالی مولانا عزیز الرحمن مفتی اعظم به عنوان مفتی دارالعلوم دئوبند منصوب شد و تا زمان مرگ خود در دارالعلوم باقی ماند.

طبق عقیده بنیان گذاران این پایگاه علمی و دینی پایان دادن به اختلافات بین مسلمانان و توسعه علمی و آموزشی بین آنان از جمله اهداف بنیادین این مرکز بود. فلذا این اتفاق مورد استقبال گرم عموم مردم مسلمان و حتی نواب محسن الملک و سرسید احمد خان قرار گرفت اما  افرادی مانند شبلی نعمانی در رشد و توسعه این نهاد، نقش بسزایی داشته اند.

پیرو اهداف ارائه شده، دقیقا ۴ سال بعد یعنی در سال ۱۸۹۸م، دارالعلوم ندوه العلما تاسیس شد و با تلاش متخصصین و کارشناسان آموزش دینی و معاصر یک برنامه درسی درهم آمیخته علوم متداوله ترتیب داده شد که سایر جوانب را دربر داشت.

امروزه بیش از صد سال از عمر این پایگاه علمی می گذرد که به عنوان یکی از بزرگترین مراکز آموزش دینی هندی به فعالیت  می پردازد و علاوه بر محصلین هندی، طلاب خارجی نیز از کشورهایی مانند اندونزی، مالزی، نیجریه، تایلند، آفریقای جنوبی، اوگاندا، مصر و غیره در آنجا درس می خوانند و در جمع، تعداد طلاب ثابت این مرکز که در خوابگاهش زندگی می کنند، بیش از ۲۰۰۰ نفر می‌باشد.

منبع :برگرفته از سایت ندوه العلما و دارالعلوم دیوبند

تهیه شده در رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران -دهلی آبان ۱۴۰۰

کد خبر 9576

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 8 =